گیلکم ازتباربارانم
ازحاشیه های سبزشمالی
سادگی درنفسهایم جاریست
ازاتاقم تا دریا،راهی نیست
خاطراتم رابردفترماسه ها،باانگشتانم نوشتم
تاهمه بدانند که من شمالی هستم،عطرشالیزار،توی دستم
باران برخاک میتراود،مست میشوم
شبنم برذهن گیاه میتراود،مست میشوم
من از،زمزمه ی قمری ها،پرازهیجانم
من از،عشق بازی پرستوها،پرازهیجانم
ساده میخوابم،ساده عاشق میشوم وساده میمیرم
چون که من شمالی هستم،عطرشالیزار،توی دستم
من تورادوست دارم،اورادوست دارم،همه رادوست دارم.
مادرم باشکوفه ها رویید
پدرم با مه، سبزشد
معشوقه ام راجنگل زایید
طبیعت خدایم شد
آری من همینم،ساده ی ساده
چون که من شمالی هستم،عطرشالیزارتوی دستم.
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: